کجایی...
... Birbirimizi buldugumuz bir yer var. iste ben hep ordayim. herkesden çok uzak, size en yakin بشر از مادر ایام نمیزاد ای کاش تا عنان در کف تقدیر نمیداد ای کاش زندگی نیست که زندان مکافات است این کس به زندان مکافات نماناد ای کاش در باغی بگشاید به رخت سبز ولی سخت بن بست که هرگز نگشایاد ای کاش اول امید که خیری برساند لیکن وآخرش خوف که شری نرساناد ای کاش جز ستم نیست توانایی و آن هم که گناه آدمی هیچ گناهی نتواناد ای کاش بعد از این خانه خرابی که به دنیا دیدم خانه آخرت از ما بدی آباد ای کاش گر فلاطون شوی از شر شیاطین نجهی که جهیدن بدی از این همه شیاد ای کاش این جهان فتنه و نخجیرگه شیطان است سرنوشتی که کس این قصه نداناد ای کاش نکته گیری و فزونی نتوان با تقدیر که خدا عذر فزونی بپذیراد ای کاش شهریارا دم رفتن همه را حرف این است که دگرباره نزایاد و نمیراد ای کاش...