کجایی...
از خدایى که معبودى جز او نیست آن زنده پاینده و بخشنده مهربان،آن خداوند داراى عظمت و بزرگواری آمرزش میجویم،و از او میخواهم که توبهام را بپذیرد،توبه بنده خوار،فروتن،فقیر، بینوا پریشان، زمینگیر و پناهندهاى که سود و زیان و مرگ و زندگى و رستاخیز خویش را در اختیار ندارد.خدایا به تو پناه میآورم از نفسى که سیر نمیشود و از دلى که بیم برنمیدارد و از دانشى که سود نمیبخشد، و از نمازى که اوج نمیگیرد و از دعایى که مستجاب نمیشود. خدایا! آسانى پس از سختى و گشایش پس از گرفتاری و آسایش پس از مشقت را از تو خواستارم.خدایا هر آن نعمتى که در دست ماست از جانب توست، معبودى جز تو نیست از تو بخشش گناهانم را میخواهم و به سوى تو باز میگردم. جاذبه سیب ، آدم را به زمین زد Just a little time Till I come to shore Somewhere that I"ve seen But never been before I am driftwood now I am homeward bound Pull me from the sea Save what"s left of me "Cause I"m tired and worn From the tides and storms So forgive my wrongs I am driftwood now I am homeward bound Pull me from the sea Save what"s left of me "Cause I"m tired and worn From the tides and storms And I’ve made my plans Back on dryer land So forgive my wrongs my God ...Kesfedilmemis günahlar buluyoruz باید خــــــــــــــودم را ببرم خانه کــاش "یـــکی" بود ، ، ، ، کـه ، *فقــ ـــط* بـا "یکــــی" بود ... Görmedim Ben Baska Mevsim ...Burada Her Gün Sonbahar من هرگز غم های بزرگِ دلم را با شادمانی های کوچکِ مردم عوض نخواهم کرد... جبران خلیل جبران Crawling in my skin These wounds they will not seem to heal Fear is how I fall ...Confusing what is real
و جاذبه زمین ، سیب را .
فرقی نمیکند،
سقوط ، سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست
باید ببرم صورتش را بشویم
ببرم دراز بکشد
دلداریاش بدهم که فکر نکند
بگویم که میگذرد که غصه نخورد
باید خودم را ببرم بخوابد
من خسته است!