کجایی...
گرم و زنده بر شنهای تابستان زندگی را بدرود خواهم گفت تا قاصد میلیون ها لبختد گردم تابستان مرا در بر خواهد گرفت و دریا دلش را خواهد گشود من در زمان خواهم خفت زمان در من خواهد مرد و من در زمان خواهم خفت زندگی به وسعت قلب توست آن زمان که قلب سرخ من دستان سبز تو را در آغوش گیرد آن وقت که ترکهای بیابان امید فشار جوانه های سبز را میزبانی کنند آغار من با نگاه تو خواهد بود و تمام من از آن تو و آغوش ایمن ترین سنگر در برگریزان چشمانم آغازی دوباره باش بیا باغ در انتظار توست که صدایت کشنده غمهاست... I"m a strong person, but every once in a while, I would like someone to take my hand and tell me that everything"s going to be alright ...It"s the possibility of having a dream come true that makes life interesting در دلم چیزی هست؛ مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح، و چنان بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه!! با همه ی بی سر و سامانی ام If we find ourselves with a desire that nothing in this world can satisfy, the most probable explanation is that we were made
زمان در من خواهد مرد و
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن! ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن، حرف بزن، سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها به کجا میکشی ام خوب من ؟
ها نکشانی به پشیمانی ام
.for another world