کجایی...
گوش کن ، جاده صدا می زند از دور قدم های تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلک ها را بتکان ، کفش به پا کن ، و بیا
و بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت :
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
نوشته شده در یکشنبه 92/4/23ساعت
8:18 عصر توسط MOVA| نظرات ( ) |